چاووشی
خواب دیدم توی دشت از نعنا روی پاهای تو خوابم برده
نمیدونی که همین خواب سبک چه بلایی به سرم آورده
مثه یه سیل به کوچه ها زدم رختی از گریه و بارون تنمه
حق بده بهم بریزم بی تو اولین تجربه ی مردنمه
تلخه روزام مثل حرفاى توئه جاى من نه زندگى جاى توئه
چشم نه بگو دو تا دالون خیس که هنوز محو تماشاى توئه
پ.ن : این روزا میخوابم و آرزو میکنم همین خواب سبک ظهر خوب باشه تا حالا خوب بشه اما خواب دیدم مجبورم توی خونه اون زندگی کنم تو اتاقش نمیدونین انگار ده برابر حالت عادی خونه پر از حس غم بود سرد بود احساسات منفی از در و دیوار میزد بیرون یهو من شروع کردم به گریه کردن ، زجه زدن اما انگار هیچ کدوم پاسخگو نبود انگار تازه رفته بودی و من داشتم جون میدادم و در آخر بازم میگم دلتنگ چهره ای هستم که نمیدانم خاک با آن چه کرده است . حالم بده مثل عصر همون چهارشنبه که همه چیز عین همیشه بود اما تو دیگه توی دنیای من نبودی .
تو ماه را